برای اینکه هدفها دقیق و قابل مشاهده و ارزیابی باشند، به صورت بروز در رفتار بیان میشوند. به بیان دیگر هدفهای یادگیری به صورت هدفهای رفتاری بیان میشوند. برای مثال، دانستن یک هدف غیر رفتاری است و مستقیماً قابل مشاهده نیست. ولی اگر از نوشتن، تعریف کردن، تمایز ایجاد کردن و غیره استفاده کنیم، میتوانیم با یک تعریف دقیق از هدف به هدف رفتاری قابل مشاهده و اندازه گیری برسیم.
محققین مختلفی هدفهای رفتاری را مورد بررسی قرار داده و آن ها را طبقهبندی نمودهاند. از جمله میتوان به بلوم، گانیه و مریل اشاره نمود. هر یک از این طبقهبندیها نکات قابل توجهی را در بردارد. ولی معمولاً طبقه بندی بلوم در تعیین اهداف یادگیری به کار میرود. برای روشنتر شدن طبقهبندی بلوم، یادگیری نحوه ایجاد شرط در زبان Python، توانایی به کارگیری زبان برنامه نویسی Python برای حل یک مسئله واقعی در زندگی، قضاوت درباره کیفیت کد نوشته شده، اشتیاق یک فرد به یادگیری زبان Python، تعهّد یک نفر نسبت به انجام وظایفی که به عهده گرفته است، مهارت انجام تزریق وریدی، رانندگی و شنا را در نظر بگیرید. تمامی این موارد، اگر دقیق و به صورت رفتار تعریف شوند میتوانند اهداف رفتاری برای یادگیری باشند. ولی روشن است که این موارد با هم تفاوت بسیاری دارند.
یادگیری زبان پایتون
یادگیری نحوه ایجاد شرط در زبان Python، توانایی به کارگیری زبان برنامه نویسی Python برای حل یک مسئله واقعی در زندگی، قضاوت درباره کیفیت کد نوشته شده، اشتیاق یک فرد به یادگیری زبان Python مثالهایی از یادگیری در حوزه شناخت میباشند. این موارد مربوط به توانمندیها و مهارتهای ذهنی میباشند.
اشتیاق یک فرد به یادگیری زبان Python و تعهّد نسبت به انجام وظایف به عهده گرفته شده به وضوح متفاوت با موارد قبلی یعنی یادگیری در حوزه شناخت میباشند. این گونه یادگیریها به نگرشها و انگیزشهایی مربوط میشود که بر رفتار انسان تأثیر میگذارد.
حوزه اهداف یادگیری روان-حرکتی شامل مواردی است که انجام حرکات به طور صحیح مهم است. رسیدن به این اهداف نیاز به هماهنگی اعصاب و عضلات دارد. انجام تزریق وریدی، رانندگی و شنا نمونه هایی از این موارد هستند.
هر کدام از این حوزهها به سطوحی طبقهبندی میشوند. تسلط بر این طبقهبندیها میتواند اثر بخشی در حوزههای تولید محتوا، تدریس و ارزیابی را افزایش دهد.